پلیس ایالت آریزونا سپس این 5 دختر دانشجو را به اتهام اینکه همکلاسی خود را مورد آزار جنسی قرار داده بودند در محل سکونت دانشجوى یمنى بازداشت کرد.
این پنج دانشجو که با عصام الشرعبی تبعه یمن در یک دانشکده تحصل میکنند، وارد منزل وی شدند و پس از قفل کردن درب آپارتمان محل سکونت وی، تلاش کردند به زور با وی ارتباط نامشروع برقرار کنند.
دانشجوی یمنی اما پس از این اقدام از پنجره اتاق خواب خود به بیرون پرید و در تماس با پلیس ماجرا را برای آنها تعریف کرد.
یکی از این دختران در بازپرسی اولیه اعتراف کرد که وی و دوستانش اعتقاد داشتند این دانشجو بیماری روانی دارد و پیش از این چندین بار از وی خواستند با آنها ارتباط برقرار کند اما او هر بار به آنها میگفت به دین خود پایبند است و بر اساس تعالیم دینی وی نمیتواند خارج از چارچوب ازدواج، ارتباط برقرار کند.
آزار جنسی بر اساس قوانین ولایت آریزونا جز در صورت موافقت دو طرف ممنوع است.
پیشتر 5 هزار دانشجوی دختر در این ایالت در مراسم «لخت شدن دسته جمعی» در دانشگاه آریزونا شرکت کرده بودند. این جشن هر ساله پس از پایان سال تحصیلی برگزار میشود. شرکت کنندگان در جشن پس از کشف لباس در مسابقه دوی مارتون شرکت میکنند.
دانشگاه آریزونا پس از برگزاری جشن اخیر دانشجویان اعلام کرده بود بیش از نیم تن لباس جمع آوری کرده و در بین نیازمندان این ایالت و ایالتهای مجاور توزیع نموده است.
در واقع چنین وجهی از آزادی را میتوان به صورت تئوریزه در رساله رورتی که 10 شاخص بنیادین نظام لیبرال سرمایه داری را بر شمرده است هم دید.
«آزادی سیاسی» فقط و فقط برای شهروندانی که فارغ از عقل و تفکر – حتی از نوع عقلانیت حداقلی مدرنیته- به تمام اجزای سیاستهای حکومت لیبرال سرمایه داری ایمان آوردهاند، تضمین میشود. کسانی که در خارج از این دایره ایستادهاند، دیوانهاند و باید از حقوق شهروندی محروم گردند. حتی اگر اثبات شود که طرحهایی که افراد خارج این دایره برای جامعه میدهند، با اصالت و نیت خیر است، باز هم نمیتوان آنان را به دیده «شهروند» نگریست! و برای زیستن در جامعهای که ایدئولوژی لیبرال سرمایه داری در آن حاکم است (مانند آمریکا)، شرط احراز «شهروندی» برابر با حذف هویت شهروندان از عرصه عمومی است.
گفتنی است قربانی شدن انسانها به پای نظام لیبرال سرمایه داری، هزینهای برای حفظ این نظام است. بنابراین، تاسیس «جمهوری احمقها» از چشم استراتژیستهای این نظام، نه تنها «امتناع نظری» و «امتناع عملی» ندارد، بلکه نابودی «فضیلتهای انسانی» بهایی است که برای حفظ «آزادی سیاسی» (به عنوان توجیه موجودیت این نظام) پرداخته میشود.
همچنین «سیاست آموزشی» و تربیتی این نظام برای «پیشرفت اخلاقی» انسانها، تشویق به «سبک سری» و ترغیب به «سطحی بودن» است! رورتی این سیاست را هم ادامه منطقی سیاستهای به جا مانده از «عصر روشنگری» برای رسیدن به «جامعهای ایده آل» میداند