منصور در خانوادهای متدین از اهالی تقیآباد گرگان چشم به جهان گشود, پدر ازمهاجرین شیراز و مادر از تقی آبادگرگان بود.وی در خانواده فرزندچهارم بود. از همان ابتدا با رفتن به مکتب خانه درس علوم قرآنی و دین و معرفت آموخت و همواره این آموزه ها را نصب العین خود نمود تا این که به فیض شهادت نایل آمد. در اوایل جوانی روح عزت و سربلندی را از مولای خود حسین (ع) در گروه های جهادی آموخت و همراه با دوستان صمیمی خود به نام های سلیمان.ش, میرهاشم.ج و... از محضرعلمای بزرگ در شهرهای مختلف فیض می برد. روح بزرگ و پرتلاطمش سیراب نمی شد در آن روزهای اختناق و دیکتاتوری به همراه دوستان شبانه فعالیت هایی را انجام می دادند. شبها مخفیانه نمازشب اقامه می کردند. نسبت به فقرا و یتیمان مخصوصاً اقوام توجه بسیار می نمودند.از دروغ گویی, غیبت و تهمت به دیگران بسیار متنفر بوده و همواره به همشیرهها و اخویهایشان تذکر می دادند. درس خواندن رابسیار توصیه می کردند و همچنین احترام به والدین را.فرازهایی از وصیت نامه این شهید بزرگوار در زیر آمده است.
« انّ الله الشّتری من المومنین انفسهم واموالهم بانّ لهم الجنّه »
«خداوند از مومنین جانها ومالهایشان رامی خرد ودر مقابل بهشت میدهد»
بارخدایا این قطره خون ناچیز مرا از من حقیر بپذیر واگر میخواهد با ریختن خون من اسلام پیروز شود، صدها بار به من خون بده تا در راه تو هدیه کنم. خدایا من خجالت میکشم روز قیامت سرورشهیدان بدنش پاره پاره باشد ومن سالم باشم، بار پروردگارا از تو میخواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم وقتی مرگ حق است "کل نفس ذائقه الموت" «تمام نفوس خواهند مرد» بهترین نوع مردن، شهادت در راه خدا میباشد. ادامه دارد....