بیوتکنولوژی، بیونانوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی: مرزها و هم پوشانی ها، تشابهات و تمایزات
خلاصه :
سؤالی که به ذهن متواتر شده و محققان به علم بیوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی را متوجه آن کرده است این است که مرز بیوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی در کجاست؟ در این مقاله به بحث راجع به پاسخ این سؤال پرداخته میشود.
بیو تکنولوژی در اوائل قرن بیستم وارد عرصه جهانی شد لیکن مهندسی بیوفرایند بعد از جنگ جهانی دوم و با تولید صنعتی پنی سیلین به روش تخمیر وارد معادلات علمی تجاری و اقتصادی جهان گردید. بیو تکنولوژی یک مفهوم کلی و یک موضوع بین رشته ای می باشد که دامنه و سیعی از علم (مهندسی، پزشکی، کشاورزی، صنایع غذایی ...) را شامل می شود. شاید یکی از تعاریف ساده و نزدیک به ذهن در بیوتکنولوژی انواع دسته بند یهای محصولات حاصل از تخمیر باشد که به چهار دسته مهم تقسیم می شود مولکولهای کوچک((Small Molecules ماکرو مولکولها (مانند آنزیمها و پروتئین ها) مواد ساده سلولی (مانند مخمر نان) محصولات کمپلکس (مانند غذاهای تخمیری و محصولات کشاورزی) ماکرومولکولها که از مهمترین این محصولات می باشند بخش بسیار وسیعی از فرایندهای بالا دستی و پایین دستی بیو تکنولوژی را به خود اختصاص داده و بیو تکنولوژی نیز بیشترین پیشرفت و توسعه را به این دست از محصولات اختصاص داده است. به لحاظ اهمیت و گستره این محصولات لقب نسل اول مواد و یا محصولات بیو تکنولوژیکی ( First Generation ) را می توان به آنها اطلاق نمود. اما در سالهای اخیر علاقه مندی بشر به نسل دیگری از محصولات بیو تکنولوژیکی روز بروز افزون شده و تا جایی که تکنیکهای بالا دستی و پایین دستی را کاملا تحت شعاع خود قرار داده است. امروزه نیاز فراوانی برای تولید، بازیافت و خالص سازی نانو بیو مواد (محصولات) نظیر پلاسمید DNA و ویروس ها برای ژن درمانی، اسمبلی ماکرومولکولها (مانند پروتئین نانو ساختارها) بعنوان حامل دارو و ذرات ویروس مانند (Virus-like particle) برای استفاده در واکسن ها ( Vaccine components ) وجود دارد و محققین خود را مواجه با مشکلات و معضلات جدیدی در این خصوص می بینند. نانو بیو مواد بواسطه اندازه ویژه شان (با قطر10-300 نانو متر) ، شیمی سطح پیچیده و ارگانیزمهای درونی شان تکنیکهای بلا دستی و پایین دستی گسترش یافته برای نسل اول مواد بیولوژیکی را به مخاطره انداخته و روش های جدیدی را برای تولید و بازیافت طلب می نمایند. به همین منظوربا یک دسته بندی منطقی میتوان این دست از محصولات بیو تکنولوژیکی را نسل دوم ( Second Generation ) محصولات نامیده و راه کارهای جدید را در مواجهه با آنها جستجو نمود.
نانوتکنولوژی مجموعهی است از فناوریهایی که بصورت انفرادی یا با هم جهت در به کارگیری و یا درک بهتر علوم مورد استفاده قرا رمیگیرند. بعضی از این فناوریها هماکنون در دسترساند و بعضی نیز در حال توسعه و پیشرفت میباشند که ممکن است در طی سالها و یا دهههای بعد مورد استفاده واقع شوند. بیوتکنولوژی جزء فناوریهای در حال توسعه میباشد که با به کارگیری مفهوم نانو به پیشرفتهای بیشتری دست خواهد یافت. یک تعریف کلاسیک از تعامل بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی بصورت زیر بیان می گردد: " بیوتکنولوژی به نانوتکنولوژی مدل ارئه می دهد در حالی که نانوتکنولوژی با در اختیار گذاشتن ابزار برای بیوتکنولوژی آنرا برای رسیدن به اهدافش یاری می رساند." پر واضح است که تعامل بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی ویا به تعبیری نانوبیوتکنولوژی بسیار فراتر از این می باشد. شاید بتوان گفت نانوبیوتکنولوژی استفاده از قابلیت های نانو در کاربردهای زیستی است و این شاخه از فناوری به ما اجازه می دهد تا اجزا و ترکیبات را داخل سلولها بصورت عام قرار داده و یا با استفاده از روش های جدید خو آرایی و مکان آرایی در موج اول نانوبیوتکنولوژی نانو بیو مواد را ساخته و با تکنیکهای پیشرفته به خالص سازی و بازیافت آنها بپردازیم. بی گمان زمینه ها و فازهای بعدی این فناوری جدید به تولید وسایل نانو بیو ( موج دوم ) و در نهایت به ارائه ماشین های هوشمند و روباط ها منجر خواهد شد ( موج سوم ) که کاربردهای فراوانی در حوزه های مهم بیوتکنولوژی مانند پزشکی، کشاورزی و صنایع غذایی خواهند داشت. سوالی که به ذهن متواتر شده و محققان و متخصصان به علوم بیوتکنولوژی ونانو بیوتکنولوژی را متوجه آن کرده است این است که مرز بیوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی در کجاست ؟ اگرچه این دوفناوری هم پوشانیهای زیادی دارند و به تعبیری دارای مرزهای نامشخص ( ( Fuzzy می باشند اما شاید دسته بندی محصولات بیوتکنولوژیکی به نسل اول و نسل دوم کمک قابل توجه ای به این موضوع بنماید .حوزه ای از فناوری که با تولید، باز یافت و بکارگیری نسل دوم مواد و محصولات بیوتکنولوژیکی سروکار دارد ، همان نانوبیو موادی که تولید و بازیافت و خالص سازیشان خصوصا" در ابعاد صنعتی به شدت تکنیک های موجود را به مخاطره انداخته و روشهای نوین را می طلبد، می تواند محدوده کاری نانوبیوتکنولوژی و یا بیونانوتکنولوژی باشد . با تقسیم بندی اولویت های تحقیقاتی نانوبیوتکنولوژی به سه موج نانو بیو مواد، نانو وسایل و نانو ماشین ها (همانگونه که در متن بالا به آن اشاره شد) ، لزوم تمایز بیو تکنولوژی و نانو بیو تکنولوژی بطور وضوح در محدوده کاری موج اول نانو بیو تکنولوژی خود را نمایان می سازند چون بی تردید موج های دوم و سوم این فناوری هم پوشانی بسیار ناچیزی با بیوتکنولوژی به معنای عام خواهند داشت. اما موضوع بعدی که ضرورت شفاف سازی و بیان وا ژه ها در آن مهم می باشد تشابه و تمایز نانوبیوتکنولوژی و بیونانوتکنولوژی می باشد. به بیان دیگر اصولا فرقی بین این دو واژه وجود دارد و اگر چنین است این تمایزات چیست؟ برای ساخت تمام نانو مواد ها (ذرات ها) همواره دو روش در نانو تکنولوژی مد نظر می باشد، ابتدا روشهای بالا به پایین Top down) ) وسپس روش های پایین به بالا ( (Bottom up . نانو بیو ذرات نیز از این قاعده مثتثنی نبوده و بوسیله یکی از این دو روش تولید می شوند. اگر یک نانو بیو محصول از روش های بالا به پایین تولید شود، به بیان دیگر با تکیه بر اصول و مبانی اصلی بیو تکنولوژی، و در ادامه با روش های اصلاح شده خالص سازی و بازیافت که با کمک تکنیکهای جدید توسعه یافته و برای محصولات نسل دوم (نانو بیو مواد ها) بکار گرفته می شود به محصول نهایی ( (End product تبدیل شود، به این مجموعه از فناوریها بیونانو تکنولوژی اطاق می شود. به عنوان مثال بیوراکتوری را در نظر بگیرید که یک سلول حیوانی خاص در آن کشت داده شده و در شرایط ویژه رشد نماید. محصول مورد نظر یک ویروس درون سلولی می باشد که برای استفاده در ژن درمانی با درجه خلوصی ویژه مورد نیاز می باشد. بدین ترتیب نانو بیو محصول مورد نظر در درون سلول تولید شده و سپس بازیافت می شود (از بالا به پایین). از طرفی دیگر اگر با بهره وری مستقیم از فناوری نانو یک نانو بیو محصول از پایین به بالا ساخته شود می توان این حوزه از فناوری نانو را نانوبیو تکنولوژی دانست. مثال واضح آن تولید تمام نانو بیو ذرات از طریق خود آرایی و مکان آرایی می باشد که بادر کنارهم قرارگرفتن اجزا تشکیل دهنده، محصول مطلوب تولید می شود. اسمبلی ماکرومولکولها و بطور خاص پروتئین نانو ساختارها از مثال های جالب تولید از پایین به بالای نانو بیو مواد می باشد که می توانند بعنوان حاملهای دارو استفاده شوند. بکارگیری این روش در ابعاد آزمایشگاهی خوشبختانه در داخل کشور آغاز شده و در حال گسترش وتکامل می باشد. بطور کل بنظر می رسد که دنیا در ساخت مواد از بالا به پایین تا حدودی زیادی موفق بوده است و از ساخت توده ای مواد وبازیافشان (بیونانو تکنولوژی) و رسیدن به بیوذرات در اندازه نانو بهره ها برده و ما نیز باید با برنامه ریزی مدون در داخل این مهم را گسترش داده و تقویت نماییم ( البته در اندازه های آزمایشگاهی موفق بوده ایم و باید در فاز بعدی به سمت تولید انبوه و صنعتی برویم ). ساخت از پایین به بالای بیوذرات در دستور کار مراکز تحقیقاتی جهان قرار دارد و پیش بینی ها حاکی از آن است که دنیا بتواند به تولیدات قابل توجه ای در این خصوص تا سال 2015 میلادی دست یابد. بمانند مبحث قبلی (مرزهای بیو تکنولوژی و نانوبیو تکنولوژی) با عبور از موج اول تحقیقات و تولیدات، اهمیت شفاف سازی واژه ها بین بیونانو تکنولوژی ونانو بیو تکنولوژی نیز کم رنگ شده ونانو بیو تکنولوژی تا حد زیادی موج های دوم و سوم تحقیقات و فعالیتها را در انحصار خود قرار می دهد. محققان همواره برای رسیدن به اهداف ریز و درشت علمی تحقیقاتی خود نیازمند به دسته بندی ها و اولویت بندیها می باشند. با توفیقات نسبتا" خوبی که در زمینه های تحقیقاتی بیونانو تکنولوژی در فرایندهای بالا دستی بوجود آمده است، لزوم توجه بیشتر به فرایندهای پایین دستی بیونانو تکنولوژی بیش از پیش نمایان می شود. البته نیاز پژوهش گران به بهینه سازی تولید نانو بیو مواد در ابعاد صنعتی همچنان از دغدغه های جدی در سالهای آینده می باشد. در کنار بیونانو تکنولوژی که به تعبیری مقدم بر نانو بیوتکنولوژی می باشد، باید با جدیت به نانو بیوتکنولوژی و سه موج مهم آن پرداخت و بر اساس اولویتهای مطرح شده برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برنام ریزی نمود تا بتوان همگام با دیگران در جهان شعار تعلق قرن بیست و یکم به نانو تکنولوژی را منصه ظهور رساند. |
منبع: ستادتوسعه فناوری نانو
مقدمه
تلفیق بیوتکنولوژی با فناوری نوظهور نانوتکنولوژی ، مباحث جدیدی را بین محققان ، هم در سطح دانشگاهی و هم در حوزه صنعت بوجود آورده است. نتیجه این تلفیق ، ظهور بیونانوتکنولوژی به عنوان یک زمینه تحقیقاتی بین رشتهای است که به سرعت در حال رشد و توسعه است و با مقوله علم و مهندسی در سطح مولکول ارتباط دارد. تنها تفاوتی که بین بیونانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی وجود دارد این است که طراحی و ساخت در مقیاس نانو جزء لاینفک پروژههای بیونانوتکنولوژی است در حالی که در پروژههای بیوتکنولوژی ، نیازی به فهم و طراحی در حد نانو نیست.
مقایسه نانوبیوتکنولوژی و بیوتکنولوژی
برخلاف تعریف بیوتکنولوژی که به معنی فناوری استفاده از موجودات و اجزای موجودات زنده در راستای نیازهای صنایع مختلف است و همچنین برخلاف تعاریف واژههایی چون بیومتریال و بیومکانیک که معمولا به معنی استفاده از قابلیتهای فناوریهای مواد و یا مکانیک در کاربردهای زیستی است، در تعریف بیونانوتکنولوژی ، هم کاربرد ابزارهای بیولوژیکی به عنوان سازمان دهنده و ماده اولیه جهت ساخت محصولات و مواد نانویی ، مورد توجه است و هم کاربرد محصولات تولیدی تکنولوژی نانو ، جهت مطالعه وقایع درون سلولهای زنده و تشخیص و معالجه بیماریها.
آنچه مسلم است ظهور این زمینه تحقیقاتی ، حاصل تغییر عقیده بسیاری از محققان در استفاده از راهکارهای پایین به بالا Bottom-Up approach به جای استفاده از راهکار بالا به پایین Top-Down approach جهت ساخت وسایل و مواد بسیار ریز است. در راهکارهای بالا به پایین نانوتکنولوژی ، سعی بر این است که وسایل موجود مرتبا کوچکتر شوند به این راهکار ، نانوتکنولوژی مکانیکی نیز گفته میشود. اما در راهکار پایین به بالا ، هدف ایجاد ساختارهای ریز از طریق اتصال اتمها و مولکولها به یکدیگر است در این راهکار از الگوهای بیولوژیکی بهره گیری میشود.
|
محصولات و زمینههای فعالیت بیونانوتکنولوژی
بیونانوماشینها
مهمترین زمینه کاربرد بیونانوتکنولوژی، ساخت بیونانوماشینها یا ماشینهای مولکولی با ابعادی در حد نانومتر است. در یک باکتری هزاران بیونانوماشین مختلف وجود دارد. نمونه آنها ، ریبوزوم دستگاه بسته بندی پروتئین است که محصولات نانومتری پروتئینها را تولید میکند. از خصوصیات خوب بیونانوماشینها به عنوان مثال حسگرهای نوری یا آنتی بادیها ، امکان هیبرید کردن آنها با وسایل سیلیکونی با استفاده از فرآیند میکرولیتوگرافی است. به این ترتیب با ایجاد پیوند بین دنیای نانویی بیونانوماشین و دنیای ماکروی کامپیوتر ، امکان حسگری مستقیم و بررسی وقایع نانویی را میتوان بوجود آورد. نمونه کاربردی این سیستم ، ساخت شبکیه مصنوعی با استفاده از پروتئین باکتریورودوپسین است.
مواد زیستی
کاربرد دیگر بیونانوتکنولوژی ، ساخت مواد زیستی مستحکم و زیست تخریب پذیر است. از جمله این مواد میتوان به DNA و پروتئینها اشاره کرد. موارد کاربرد این مواد و بخصوص در زمینه پزشکی متعدد است. از جمله موارد کاربرد این مواد ، استفاده از آنها به عنوان بلوکهای سازنده نانومدارها و در نهایت ساخت وسایل نانویی Nano-Device است.
|
موتورهای بیومولکولی
موتورهای بیومولکولی ، موتورهای محرکه سلول هستند که معمولا از دو یا چند پروتئین تشکیل شدهاند و انرژی شیمیایی عموما به شکل ATP را به حرکت مکانیکی تبدیل میکنند. از جمله این موتورها ، میتوان به پروتئین میوزین باعث حرکت فیلامنتها میشود، پروتئینهای درگیر در تعمیر DNA یا ویرایش RNA به عنوان مثال ، آنزیمهای برشی و ATPase اشاره کرد. از این موتورها در ساخت نانو روباتها و شبکه هادیها و ترانزیستورهای مولکولی قابل استفاده در مدارهای الکترونیکی استفاده میشود.
اهداف بیونانوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی
اگر به مفهوم و هدف دو زیرشاخه نانوتکنولوژی یعنی بیونانوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی نگاه شود، میتوان فهمید که اهداف هر دو شاخه یعنی تولید محصولاتی که جهت مطالعه سیستمهای زنده بکار میروند و همچنین فرآیندها و مقیاس فعالیت هر دو شاخه یعنی مقیاسهای در سطح نانو ، تقریبا یکسان است. بنابراین میتوان این دو شاخه را به صورت کلی با نام نانوبیوتکنولوژی نامید. منتها زمانی که بطور صرف ، از الگوها و مواد زیستی جهت ساخت وسایل در ابعاد نانو استفاده میشود، بهتر است پیشوند «بیو» مقدم بر پیشوند «نانو» بیاید.
در این حالت ، کاربرد واژه بیونانوتکنولوژی تخصصیتر از واژه نانوبیوتکنولوژی خواهد بود. میتوان بیونانوتکنولوژی را شکلی خاص از نانوبیوتکنولوژی دانست که مبنای آن ، استفاده از موادزیستی برای مثال پروتئینها یا DNA جهت ساخت وسایل نانویی است اما در هنگام استعمال واژه نانوبیوتکنولوژی ، استفاده از ابزارهای نانویی در کاربردهای بیولوژیک نیز مورد نظر خواهد بود. بار دیگر ت?کید میشود که کاربرد هر کدام از این دو واژه ، تا حد زیادی سلیقهای است و به زمینه تخصصی محققان مختلف بستگی دارد.
|
نتیجهگیری و چشم انداز
بیونانوتکنولوژی یک حوزه نوین ناشی از تلفیق علوم زیستی و مهندسی در حوزه نانو است که افقهای جدیدی را در زمینه ساخت و توسعه سیستمهای تلفیقی بوجود آورده و محققان را امیدوار کرده است که بتوانند از این تلفیق ، در ساخت نانوساختارهایی استفاده کنند که در آنها از مولکولهای بیولوژیکی به عنوان اجزای سیستم مورد نظر استفاده شود. به عنوان مثال ، از استراتژی طراحی بیولوژیک مثلا ، حالت زیپ مانند مولکول دورشتهای DNA بتوانند در ساخت چارچوب های جداشدنی و الگویی برای چینش Assembly پایین به بالای فرآیندی که طی آن ، سازماندهی مولکولی ، بدون دخالت نیروی خارجی صورت میگیرد مواد معمولتر استفاده کنند.
این توانمندی نه تنها در حل مسائل مهمی در علوم زیستی چون کاوش و شناسایی دقیق ساختار موجودات زنده کاربرد خواهد داشت، بلکه میتواند محققان را در رفع چالشهای عمده مهندسی همچون نیاز به تکنیکهای نوین جهت سنتز مواد و دستکاری آنها یاری دهد و به این ترتیب دنیای نانو را به دنیای ماکرو وصل کند. به عبارت دیگر این شاخه مهم علمی یعنی بیونانوتکنولوژی ، به زودی قابلیت کاربرد در حوزههای مختلف غیرزیستی و حوزههای کاربردی ماکرو را خواهد داشت کاربردهایی که هر چند در حوزه زیستی نیستند ولی الهام گرفته از فرآیندهای زیستی Bio-inspired هستند.
جلوگیری از انعقاد خون با نانوذرات نقره
دانشمندان داروی جدیدی به نام RepPro کشف کردهاند که میتواند جایگزین آسپیرین و یا سایر عوامل ضدانعقاد مورد استفاده در جلوگیری از لخته شدن خون در بیماریهایی همچون تصلب شرایین، حمله و سکته قلبی شود. در این تحقیق که نتایج آن در شماره 23 ژوئن مجله ACS Nano منتشر شده است، از نانوذرات نقره به قطر یک پنجاههزارم موی انسان استفاده شده است که به جریان خون تزریق میشوند. |
|
استفاده از نانوذرات نقره در جلوگیری از لخته شدن خون |
دِبابراتا و همکارانش بیان میکنند که بیماران نیاز به داروی ضدانعقاد جدیدی دارند، زیرا داروهایی که به طور معمول برای این کار تجویز میشوند، اغلب موجب ایجاد خونریزیهای خطرناکی میشوند. از سوی دیگر، پیر شدن جمعیت، سبک زندگی بدون تحرک، و افزایش نرخ ابتلا به بیماریهای خاص، نیاز به استفاده از این داروها را افزایش داده است. محققان به دنبال عوامل درمانی جدیدتری هستند که به شکلی ملایمتر فعالیت پلاکتها را هماهنگ و تنظیم نماید. پلاکتها ذرات دیسک مانندی هستند که لختههای خونی را شکل میدهند. |
منبع : www.physorg.com
استفاده از نانوذرات بهعنوان تقویتکننده در چسبهای دندانی
بهتازگی در پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران، نانوذرهای سنتز شده است که میتوان از آن، بهعنوان تقویتکننده در چسبهای دندانی استفاده کرد. همچنین استفاده از این نانوذره، خطر سمیت ناشی از استفاده از سایر نانوذرات را ندارد.
پژوهشگران پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران بر این باورند که با توجه به اتصال مستقیم سیستم چسباننده با عاج یا مینای دندان، استفاده از نانوذرات هیدروکسی آپاتایت به عنوان تقویتکننده در سیستمهای چسب دندانی، مناسب بهنظر میرسد.
همچنین برخی شواهد نشان میدهند که استفاده از نانوذرات هیدروکسی آپاتایت احتمالاً میتواند باعث ترمیم مجدد بخش از دست رفته دندان شود. عامل دیگری که استفاده از نانوذرات هیدروکسی آپاتایت را در سیستمهای اتصالدهنده عاجی مناسب میسازد، امکان نفوذ نانوذرات به داخل توبولهای عاجی و در نتیجه، افزایش اتصال ریزمکانیکی است. استفاده از این نانوذرات در سیستمهای چسب دندانی، علاوه بر افزایش در استحکام اتصال به دندان، میتواند باعث کاهش خطر سمیت در اثر استفاده از سایر نانوذرات شود.
مهندس مهدی سادات شجاعی در گفتگو با بخش خبری سایت ستاد ویژه توسعه فناوری نانو گفت: «دو ویژگی مهم نانوذرات هیدورکسی آپاتایت برای استفاده در چسبهای دندانی، درجه بلورینگی و پایداری کلوئیدی آنهاست. با افزایش درجه بلورینگی، خواص استحکامبخشی نانوذرات افزایش مییابد. پایداری کلوئیدی بالای نانوذرات نیز برای سهولت کار کردن با چسب دندانی بهوسیلۀ دندانپزشک ضروری است».
مهندس سادات شجاعی افزود: «به این منظور، در این تحقیق، از دو فرایند کاملاً متفاوت و ابتکاری اصلاح حلالی و هیدروترمال برای سنتز نانوذرات هیدروکسی آپاتایت استفاده کردیم. در روش اصلاح حلالی، ابتدا محلولهای با غلظت مشخص از کلسیم نیترات چهار آبه و آمونیوم فسفات تهیه کرده و مقدار مشخصی هگزان نرمال و پنتانول نرمال و CTAB و محلول نیترات کلسیم چهار آبه با یکدیگر مخلوط کردیم. سوسپانسیون حاصل را به شدت هم زده و تحت امواج التراسونیک قرار دادیم تا محلول شفافی حاصل گردد. سپس مقدار مشخصی سورفکتانت خنثی و مقدار مشخصی از محلول آمونیوم فسفات را به صورت قطره قطره اضافه کرده و تغییرات pH را با استفاده از محلول آمونیاک تنظیم نمودیم. در پایان، برای جدا کردن قالب و کلسینه کردن نمونه، محصول را در دمای 600 درجه سانتیگراد برای مدت دو ساعت تحت حرارت قرار دادیم. در روش هیدروترمال بر خلاف روش قبل از آب به جای حلال آلی استفاده میشود. همچنین مواد فعال سطحی نیز حذف میگردند. در این روش، بعد از پایان واکنش، سوسپانسیون حاصله وارد راکتور شده و در دمای 200 درجه سلسیوس به مدت 60 ساعت تحت اصلاح هیدروترمالی قرار میگیرد».
نتایج نشان دادند که نانوذرات سنتز شده در روش هیدروترمال بدون نیاز به انجام اصلاح سطحی دارای پایداری کلوئیدی و درجه بلورینگی بالاتری نسبت به روش اصلاح حلالی هستند.
ستاد ویژه توسعه فناورینانو www.nano.ir
درک روزافزون ما از آناتومی مغز و فیزیولوژی دستگاه عصبی به درک جدید ما از"انعطاف پذیری مغز" کمک می کرد. همه ما میدانیم که نحوه ی عملکرد حس بینایی، شنوایی، لامسه و بویایی متفاوت است. ولی ریشه ی این تفاوت در کجاست؟ چگونه مغز می تواند تفاوت تحریک های حسی مختلف را تشخیص دهد؟
از اوایل قرن نوزدهم بحث در این مورد موضوع مورد توجه بسیاری از محققان بود. بعضی از محققان بر این باور بودند که همه ی عصبهای انسان انرژی را منتقل می کند و تفاوت بین حسهای مختلف "میزان" متفاوت انرژی موجود در آن حس خاص میباشد. آنها بر این باور بودند که چشم می تواند نور را حس کند، زیرا که نسبت به پوست عضو بسیار حساس تر و ظریف تری است. بعضی محققان دیگر بر این باور بودند که هر حسی انرژی متفاوتی را که خاص همان حس است منتقل می کند و عصب های یک حس نمی توانند تحریک های حس دیگر را منتقل کنند.
در سال 1826 ژوهانس مولر(1) "قانون انرژی مشخص اعصاب" را مطرح کرد. او اضافه کرد که به نظر می رسد اعصاب هر حس فقط توان درک یک نوع حس را دارند و توان درک تحریک های حس دیگر را ندارند. در نتیجه اعضای یک حس نمی توانند جایگزین حس دیگر بشوند و یا عمل حس دیگر را تقبل کنند.(2) یکی از شاگردان ژوهانس مولر مطرح کرد که اگر با عمل جراحی می توان عصب بینایی و عصب شنوایی را به هم وصل کرد پس باید بتوانیم صدا را ببینیم و رنگ را بشنویم.
البته با رشد علم و مطالعات 150 سال گذشته درک ما از عملکرد سیستم عصبی دقیقتر شده است. مثلاً ما می دانیم که گیرنده های حسی، منبع انرژی خارجی را (صدا، نور، فشار فیزیکی و غیره) تبدیل به جریان های الکتریکی می کنند و آن جریان های الکتریکی از طریق اعصاب مختلف به مغز منتقل می شوند. این جریان های الکتریکی زبان مشترک مغز می باشد. به عبارت دیگر صدا، نور، بو، فشار و غیره همه به جریان های الکتریکی بدل می شوند. این درک جدید از سیستم عصبی این امکان را به وجود آورد که از سیستم عصبی یک حس مثلاً بینایی برای کمبود سیستم حس دیگر مثلاً شنوایی استفاده شود. به عبارت دیگر یک سیستم حسی می تواند کار سیستم حسی دیگر را انجام بدهد.
مطالعه ساختار مغز هم شباهت فوق العاده قسمت های مختلف مغز را نشان داد. به طور مثال ورنون مونت کسل(3) نشان داد که غشاء خارجی مغز در قسمت های بینایی، شنوایی و حسی یک ساختار سلولی شش لایه ای مشابه دارد. باخی ریتا از این مطالعات نتیجه گرفت که هر قسمت مغز، به دلیل این شباهت ساختاری و شباهت روش انتقال تحریک عصبی، باید بتواند هر مسئولیتی را از لحاظ درک حس های مختلف به عهده بگیرد. برای ثابت کردن این موضوع دانشمندان تکه هایی از غشاء بینایی مغز را برداشته و آن را به قسمت های حسی مغز پیوند زدند. این دانشمندان متوجه شدند که سلول های بینایی می توانند تحریک های لمسی را درک کنند.(4)
در یک مطالعه ی فوق العاده مریگانکا سور(5) عصب بینایی(6) یک حیوان را به قسمت شنوایی مغز او متصل کرد. با مطالعه ی تحریک های عصبی مغز این حیوان مرینگانکاسور نشان داد که حیوان می تواند ببیند و عمل تحریک مغز در واقع در قسمت شنوایی مغز رخ می دهد. یعنی قسمتی از مغز که وظیفه درک داده های صوتی را داشت تغییر وظیفه داده و به بررسی داده های بینایی پرداخته است.
درک غالب دانشمندان از مغز، همانگونه که اشاره شد، این بود که نور و رنگ و سایر تحریک های بینایی به قسمت بینایی مغز می رود و تحریک های صوتی به قسمت شنوایی مغز منتقل می شوند و در قسمت های مربوط به خود درک می شوند. این مطالعه بسیاری از شکاکان انعطاف پذیری مغز را قانع کرد و ثابت کرد که مغز انعطاف پذیری قابل توجهی دارد. این مطالعات درک دقیقتری از فعالیت مغز و امکانات مغز فراهم کرد.
این مطالعات و تحقیقات درک فعالانه تر و امیدوارانه تر و آینده نگرانه تری از مغز انسان و توان مغز انسان ارائه داده است. این شناخت نوین این پیام را به دنبال داشته است که با تلاش و روش های درست می توان توان مغز را بالا برد؛ پیامی امیدوار کننده، زیرا این نوید را می دهد که یک مشکل، یک سکته، یک ضربه فیزیکی به مغز الزاماً پایان کارخلاقیت و فعالیت مفید انسان نیست و او می تواند با تداوم و پشتکار توانایی های خود را باز یابد. پیامی آینده نگر، زیرا امکانات جدیدی برای کمک به انسانهای آسیب دیده در پیش پای محققان قرار می دهد.
مطالعاتی که تا کنون به آن اشاره کردم فوائد عملی فراوانی برای بیماران متعددی داشته است. به طور مثال بعضی از بیماران دچار سرگیجه دائم هستند و فکر می کنند دائم در حال افتادن هستند. این بیماران توان حفظ تعادل خود را ندارند. معمولاً علت عدم تعادل این بیماران ناتوانی قسمت گوش درونی(7) آنها است که وظیفه حفظ تعادل را به عهده دارد و دچار مشکل شده است و به خوبی کار نمی کند. مشکل ناتوانی حفظ تعادل آنچنان ویران کننده است که بسیاری از بیمارانی که چنین ناتوانی دارند دست به خودکشی می زنند. در اینجا قصد توضیح نحوه ی فعالیت سیستم حفظ تعادل بدن را ندارم. فقط اشاره می کنم که این سیستم به وسیله ی دستگاه بسیار ظریفی که در گوش درونی قرار دارد اطلاعات ضروری را که موقعیت بدن را در فضا تعیین می کند، به مغز انسان می رساند. برای حفظ تعادل، مغز، به اطلاعات بینایی هم نیاز دارد تا جایگاه ما را در فضا و در رابطه با محیط تعیین کند. اطلاعاتی که از مفاصل ما به مغز می رسد هم در این مجموعه اطلاعاتی نقش مهمی بازی می کند . مغز از تمامی این داده های حسی استفاده می کند و تعادل انسان را هنگام فعالیت های مختلف روزانه مثل دویدن، ایستادن و غیره حفظ می کند . این کار از طریق ابلاغ دستورات لازم به عضلات بدن صورت میگیرد. درک انعطاف پذیری مغز برای این بیماران امید درمان ایجاد کرده است. باخی ریتا کلاهی ابداع کرده است که الکترودی به آن وصل است. این الکترود را در داخل دهان و در تماس با زبان قرار می دهند. در کلاه گیرنده ای است که حرکت در دو جهت را ثبت می کند . این اطلاعات به وسیله کامپیوتر نقشه ای ایجاد می کند که روی مانیتور کامپیوتر می افتد. همان نقشه به وسیله ی الکترود به زبان فرد بیمار منتقل می شود. از این طریق فرد می تواند جایگاه خود را در فضا ثبت کند و رابطه ی خود را در فضای سه بعدی بداند. ولی همانگونه که اشاره شد این اطلاعات نه از طریق گوش درونی بلکه از طریق زبان به مغز منتقل می شود. این آزمایش نه تنها انعطاف پذیری دستگاه عصبی را نشان می دهد بلکه ثابت می کند که می توان از این انعطاف پذیری برای درمان ناتوانی ها و بیماری های سیستم عصبی و مغز انسان هم استفاده کرد. بعضی از بیمارانی که از این دستگاه استفاده کرده اند به زندگی طبیعی برگشته اند و نه تنها دچار مشکل تعادل نیستند بلکه به ورزش و رقص و لذت بردن از زندگی ادامه می دهند.
ناسا(8) از باخی ریتا خواست که دستکش حساسی برای فضانوردان تهیه کند. دستکش های موجود آنچنان ضخیم بودند که به فضانوردان امکان لمس اشیاء کوچک را نمی دادند. باخی ریتا گیرنده های الکتریکی بر روی دستکش جاسازی کرد که تحریک های الکتریکی را به دست منتقل می کردند. این ابداع به فضانوردان امکان می داد که تماس کوچکترین شئی به دستکش را احساس کنند. باخی ریتا از این هم فراتر رفت و سعی کرد دستکشی بسازد که به بیمارانی که پوست آنها احساس خود را کاملاً از دست داده بود، مثل جذامیان، کمک کند. این دستکش ها می توانند تحریک های الکتریکی حاصل از برخورد با اشیاء را در محیط به قسمت های عمقی و سالم پوست منتقل کنند و امکان حس اشیاء را فراهم بکنند. در همین چارچوب او سعی کرد دستکشی بسازد که به نابینایان امکان خواندن کامپیوتر را بدهد.
خوانندگانی که در این نوشته و نوشته ی هفته ی گذشته ی شهروند با کارهای باخی ریتا آشنا شدند، مسلماً موافقت خواهند کرد که موفقیت های این دانشمند به نحوه ی تفکر او وابسته بود. باخی ریتا به توان انسان و توان خود باور داشت و میدانست که با کوشش و تلاش میتوان بر محدودیتهای محیط تا حد زیادی غلبه کرد. باخی ریتا به این گفته ی سوفوکل در آنتیگون که "شگفتیهای جهان بیشمارند، اما هیچ یک به عظمت شگفتی انسان نیست" باور داشت. در همه ی ما نیروهای بالقوه و ذاتی فراوانی وجود دارند که متاسفانه اکثر ما این تواناییهای بالقوه را به فعل در نمی آوریم و اسیر محیط خود میمانیم. اگر میخواهیم از این نیروهای درونی خود استفاده کنیم، اگر میخواهیم در جامعه نقش فعال تری داشته باشیم باید نحوه ی تفکر خود را تغییر دهیم.
پانویس ها:
1-Johannes Muller
2-J. Muller. 1838. Printed in: Norman Doidge. The Brain that charge itself. Page 325-326
3-Vernon Mont Kessel
4-J. Haukins & S. Blakeslee. 2004. On Intelligence. New York Times Books, Henry Holt & Co. Page 54
5-Mriganka Sur
6-Ferrer
7-Vestibular apparatus
8-NASA
خواب در وان تمشک |
هرگاه صحبت از نیازهای اساسی بدن می شود تنها فکری که به مغزمان خطور می کند، خوراک و پوشاک است. اما هیچ گاه فکر نمی کنیم دسترسی به وسیله ای که بتوان با آن از شر آلودگی ها خلاص شد هم یکی از نیازهای بشر به شمار می رود. نقل از روزنامه شرق |
شرایط مطالعه
((بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره وری بیشتر از مطالعه ))
شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر با بازدهی بالاتر داشت و در واقع این شرایط به شما می آموزند که قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید و با دانستن آنها می توانید با آگاهی بیشتری درس خواندن را آغاز کنید و مطالعه ای فعالتر داشته باشید :
1- آغاز درست :برای موفقیت در مطالعه ،باید درست آغازکنید.
2- برنامه ریزی : یکی از عوامل اصلی موفقیت ، داشتن برنامه منظم است .
3- نظم و ترتیب: اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد .
4-حفظ آرامش: آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال میکند.
5- استفاده صحیح از وقت :بنیامین فرانکلین، ((آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است .))
6- سلامتی و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است .
7- تغذیه مناسب: تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.
8- دوری از مشروبات الکلی : مصرف مشروبات الکلی موجب ضعف حافظه می شود .
9 – ورزش : ورزش کلید عمر طولانی است .
10-خواب کافی: خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند.
11 –درک مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقی می ماند ، یعنی مطالب است .
چندتوصیه مهم که بایدفراگیران علم ازآن مطلع باشند.
1- حداکثر زمانی که افراد می توانند فکر خود را بروی موضوعی متمرکز کنند بیش از 30 دقیقه نیست ، یعنی باید سعی شود حدود 30 دقیقه بروی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود 10 الی 15 دقیقه استراحت نمود سپس مجددا" با همین روال شروع به مطالعه کرد.
2- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائید چون پس از صرف غذای سنگین بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود . از مصرف الکل و دارو هم خودداری فرمائید همچنین غذاهای آردی مثل نان و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم می کند نوشابه های گازدارهم همینطور هستند.
3- ذهن آدمی با هوش است اگر یادداشت بردارید خود را راحت از حفظ و بیاد سپاری مطالب می کند و نیز همزمان نمی توانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید . پس در حین مطالعه لطفا" یادداشت برداری ننمائید
شیوه صحیح مطالعه ،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
1- زمان مطالعه را کاهش میدهد.
2- میزان یادگیری را افزایش میدهد .
3-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.
4- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.
برای داشتن مطالعه ای فعال وپویانوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرورمطالب،دوباره کتاب رانخوانده ودر زمانی کوتاه ازروی یادداشتهای خودمطالب رامرور کرد . یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.
شش روش مطالعه :
خواندن بدون نوشتن خط کشیدن زیرنکات مهم حاشیه نویسی خلاصه نویسی کلید برداری خلاقیت و طرح شبکه ای مغز
1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .
2- خط کشیدن زیر نکات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا" درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .
3- حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.
4- خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .
5- کلید برداری :کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .
6- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا" فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید)تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.
روش دقیق خوانی
هدف از این مرحله این است که مطالب کامل و دقیق درک شده و بصورتی سازمان یافته و منظم در حافظه نگهداری شود. برخی از فنون موجود که میتواند به روش دقیق خوانی کمک کند عبارتند از:
تکنیک خلاصه برداری
به نوشتن عبارت ، مفاهیم و موضوعات کلیدی متن پرداخته ، بطوری که در مرور مطالب ، با نگاه کردن و خواندن خلاصهها ، همه مطالب خوانده شده را یادآوری کند. یک روش بسیار مطلوب این است که از خلاصهها نیز دوباره خلاصه برداری شود.
تکنیک سازماندهی مطالب
این تکنیک باعث افزایش درک و سرعت یادگیری و سهولت در بازیابی مطالب آموخته شده میشود. برای سازماندهی مطالب استخراج سه بخش از متن اصلی مورد مطالعه لازم است که عبارتند از:
موضوع اصلی: موضوعی که تمامی مطالب را در بر میگیرد و بقیه مطالب حول و حوش آن میچرخد.
نکتههای اصلی: خطوط و اندیشههای اصلی و مهم هستند که در مجموع موضوع اصلی را میسازند و از صراحت بیشتری برخوردار است.
نکات جزئی: اطلاعات جزئیتر هستند که بصورت مثالها ، نمونهها ، عکس و تصویر اطلاعات واقعی مطرح میگردند.
تکنیک علامت گذاری در متن
در این تکنیک علامتهایی را بر روی متن اصلی انجام داده ، از قبیل علامت گذاری به شکلهای مختلف در متن ، خط کشیدن زیر عبارات مهم ، حاشیه نویسی و ... ، این موارد بسته به صلیقههای افراد متفاوت میباشد. اما نکته مهمی که در هر نوع علامت گذاری حائز اهمیت است این است که ، بهتر است همانند تکنیک سازمان دهی ، مطالب را در سه دسته مجزا) موضوع اصلی ، نکته اصلی ، موارد جزئی ( قرار داده و آنها را با علامتهای مختلف نشان دهید.
در کنار روش مطالعه عوامل محیطی نیز در میزان یادگیری تأثیر دارد. یک محیط مناسب باعث توجه و تمرکز بهتر و بیشتری میشود.
حذف عوامل مزاحم فکری
مواردی هست که بخش عظیمی از وقت و فعالیت ذهنی را موضوعاتی به خود مشغول میدارند که هیچ رابطه با موضوع ندارند، موضوعاتی مانند: رفتار معلمان و استادان ، افزایش شهریه و نوع رفت و آمد و … برخی از موضوعاتی هستند که موقع مطالعه اگر به آنها فکر شود از کارایی مطالعه میکاهد. برخی حتی خیال پردازیهایشان را موقع مطالعه انجام میدهند؛ که به شدت فکر را آشفته کرده و تمرکز را از بین میبرد. توصیه کلی این است که اگر ذهن خود را از افکار مختلف پاک کنید تا بر روی موضوع مورد مطالعه تمرکز کنید، مطالعه را کنار بگذارید و زمانی مطالعه را شروع کنید که سرحال، علاقمند و متمرکز هستید.
فراهم کردن محیط مناسب
محل و مکانی که مطالعه در آنجا انجام میشود باید مناسب باشد. منظور از محل مناسب مکانی است که آرام ، ساکت و دور از عوامل مزاحم محیطی باشد، این باعث تمرکز بهتر روی موضوع مطالعه میشود. بعضی افراد محل و زمانی را برای مطالعه انتخاب میکنند که بسیار شلوغ و پر سرو صدا است و بعضی از افراد رختخواب را برای مطالعه انتخاب میکنند و توقع یادگیری سطح مطلوب را دارند، ولی از این حقیقت غافلند که این محلها بدترین محل برای مطالعه است.
بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :
(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم ))یا ((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))ویا ((10 بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم))به راستی مشکل چیست ؟ آیا برای یادگیری درس واقعا" باید 10 بار کتاب را خواند ؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرورکرد؟وآیا بایددهها بار درس راتکرارکردتا یادگرفت ؟ مطمئنا" اگر چنین باشد ، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است . اما واقعیت چیزی دیگر است . واقعیت آن است که این گروه از فراگیران ، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند . یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت .
برای تغییر عادات مطالعه مراحل زیر را باید در نظر گرفت:
آگاهی ،درباره موضوع
1. علاقه
2. ارزیابی ،ارزیابی اطلاعات بدست آمده با در نظر گرفتن موقعیتهای موجود
3. مطابقت خود با فکر تازه و اختیار و قبول آن
انواع روشهای مطالعه
روش پس ختام
این روش یکی از مهمترین و معروفترین روشهای بهسازی حافظه است. نام این روش همانند نام انگلیسی آن (PQ4R) متشکل از حروف اول شش مرحله آن است.
مراحل پیش خوانی
در این مرحله کتاب یا مطلب بصورت یک مطالعه اجمالی و مقدماتی مطالعه شود. از جمله موارد این مرحله خواندن عنوان فصلها ، خواندن سطحی فصل ، توجه به تصاویر ، بخشهای اصلی و فرعی و خلاصه فصلها میباشد. هدف در این مرحله یافتن یک دید کلی نسبت به کتاب و ارتباط دادن بخشهای مختلف کتاب با یکدیگر میباشد.
مرحله سؤال کردن
پس از مطالعه اجمالی موضوعات و نکات اصلی ، به طرح سؤال در مورد آنها بپردازید. این کار باعث افزایش دقت و تمرکز فکر و سرعت و سهولت یادگیری میگردد.
مرحله خواندن
در این مرحله به خواندن دقیق و کامل مطالب کتاب پرداخته ، که هدف فهمیدن کلیات و جزئیات مطالب و نیز پاسخگوی به سؤالات مرحله قبل میباشد. در مرحله خواندن برای فهم بهتر مطالب میتوان از کارهایی مثل یادداشت برداری ، علامت گذاری و خلاصه نویسی بهره جست.
مرحله تفکر
در این مرحله هنگام خواندن ، ساختن سؤالها ، و ایجاد ارتباط بین دانستههای خود ، درباره مطلب فکر کنید. در این مورد نیز مهمترین اصل همان بسط معنایی است. بسط معنایی ممکن است در مراحل پنجم و ششم نیز یعنی در مراحل از حفظ گفتنی و مرور کردن نقشی داشته باشد.
مرحله از حفظ گفتنی
در این مرحله باید بدون مراجعه به کتاب و از حفظ به یادآوری مطالب خوانده شده پرداخته شود و بار دیگر به سؤالاتی که خود فرد طرح کرده بود پاسخ دهد. در اینجا باید مطالب آموخته شده را در قالب کلمات برای خود کرده ، در غیر اینصورت لازم است که مجددا به خواندن مطالبی که آموخته نشده پرداخته شود. مرحله از حفظ گفتنی در پایان هر بخش انجام میگیرد و وقتی بخشهای یک فصل به اتمام رسید به مرحله بعد ، یعنی مرور کردن یا آزمون وارد میشویم.
مرحله مرور کردن
این مرحله ، که مرحله آزمون نیز میباشد، در پایان هر فصل انجام میگیرد. در اینجا به مرور موضوعات اصلی و نکات مهم و نیز ارتباط مفاهیم مختلف به یکدیگر پرداخته و در صورت برخورد با موضوعات مورد اشکال به متن اصلی یا مرجع مراجعه شود. یکی از راههای کمک به این مرحله پاسخگوئی به سئوالات و تمرینات پایان فصل است: اجرای این مرحله میتواند مقداری از اضطراب امتحان را کاهش دهد.